برای سومین بار البته این بار بلندتر صدا زدم مااااااماااان کجایی! میگم انباری رو تمیز کردم پله های حیاط رو هم شستم ، پنجره های تراس رو تمیز کنم یا باغچه رو ؟؟

بازم جوابی نیومد ، نگران شدم با خودم گفتم نکنه بازم فشارش بالا رفته و یه گوشه خونه افتاده زمین! با همین فکر سریع رفتم داخل، توی آشپزخونه و پذیرایی و حال نبود حموم و دستشویی رو هم چک کردم ، دیگه داشتم از نگرانی سکته میکردم که در اتاق خواب کوچیکه رو باز کردم و با تعجب دیدم جلوی کمد نشسته رو زمین و یه آلبوم قدیمی تو بغلشه و آروم آروم اشک میریزه ، رفتم کنارش و گفتم: مگه قرارمون نبود که سراغ این کمد نری!؟ اشکهاشو پاک کرد و گفت :مگه میشه آخه!

گفتم :بذار باشه خودم این کمد رو تمیز میکنم.

گفت : این عکس جوونیهای باباته،( این آلبومهارو هزار بار باهم نگاه کرده بودیم )همون موقع که مجرد بود ، اولین باری که بعد نامزدی رفتم خونه ش ، رو دیوار پر بود از عکس گوگوش و هایده و مهستی و فروزان و شهره ، خودم همشو از رو دیوار کندم ، بعدظهرش هم باهم رفتیم چهارراه تئاتر شهر و یه عکس دونفره گرفتیم و قابش کردیم و زدیم به دیوار اتاقش.

آلبوم رو ورق زد و برام از گذشته ها گفت، از عمه بزرگه گفت که اوایل خیلی اذیتش کرده بود ولی الان جونش برا مامان میرفت. عکس به دنیا اومدن من و خواهرم رو نشون داد و کلی خاطره ازش گفت و اینکه بابا چقدر ذوق داشت ، آلبوم رو ورق زد و حرف زد و خاطره تعریف کرد وسطا گاهی گریه کرد و گاهی خندید و با یه عکسایی هم رفت تو خودش و آهی کشید.

آخر سر هم گفت اومدی و نذاشتی به کارام برسم، کلی کار مونده رو دستم پاشو پاشو به کارات برس!!!

پ.ن: نمیدونم چرا نگاه کردن به عکسهای قدیمی چاپ شده همیشه لذت بخشه و این حس تو عکسهای دیجیتالی جدید نیست.

پ.ن: ممنون از دوستانی که منو به چالش تصویر من از آینده دعوت کردن ، من چون ماموریت بودم وقت نشد بنویسم ولی اگه وقتش تموم نشده باشه حتما مینویسمش.


#همین


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

12034 قفسه بندی Jessica سالهاست مدیر فروش مرکز تخصصی اپلیکیشن های اندروید قالب های فارسی وردپرس 33 Smile of dream پـــــرواز تـــــا يکـــــي شـــــدن ...