صبحی داشتم میرفتم شرکت (بخاطر مراسم امروز ما آماده باش هستیم) توی مسیر یه پیرمردی رو دیدم که اون موقع صبح کنار خیابون منتظر تاکسی بود ؛سوارش کردم گفتم: حاجی کجا میری

گفت: میرم واسه راهپیمایی

گفتم: حاجی الان که خیلی زوده!

گفت:یخورده بعد خیابونا بسته میشه تاکسی گیرم نمیاد

گفتم: خب اتوبوس هست دیگه، همشون هم مجانی میبرن تا مسیرهای راهپیمایی

گفت: من با این پا نمیتونم اتوبوس سوار بشم

گفتم : حالا برا شما واجب نیست که با این شرایط بری راهپیمایی

گفت : اتفاقا باید بریم

حوصله بحث ی باهاش نداشتم

گفتم: خدا اجرتون بده

گفت : جوون میشه اون ترانه رو خاموش کنی

با خنده گفتم: حاجی اینو رادیو داره پخش میکنه

گفت: عجب!

گفتم : حاجی امروز به برکت انقلاب همه چی آزاده ، ترانه غیر مجاز ، بدحجابی، حرکات موزون، جنگ و شادی، .

هیچی دیگه نگفت و من به این فکر میکردم که با پتانسیل این مردم همیشه در صحنه توی این چهل سال چه کارها میشد کرد که نکردیم.


#همین


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بهترین آتلیه بارداری Daniel فروشگاه spentaz فروش محصوللات فرهنگی روزنوشته های علی محمدکیخسروکیانی مقالات و تحقیقات در خصوص اماکن تاریخی ،اشیا باستانی و فرازمینی ها آپشن خودرو