ما کلا ما از اون خانواده هاشیم که تصمیمهای زیادی میگیریم و نقشه های اساسی میکشیم که مو لای درزش نمیره، ولی به عمل که میرسه ضعیفیم.

مثل چند سال پیش که تصمیم گرفتیم بریم اقامت کانادا بگیریم یا اینکه خونه رو بکوبیم و ده طبقه ش کنیم یا اینکه هر سال فصل پاییز که میرسه رب درست کنیم.

ولی امسال یکمی فرق کرد ،ما و خواهرم اینا و خانوم کحالی، بعد از کلی کلنجار رفتن با خودمون که آیا میتونیم یا نه ؟ آیا وقتش رو داریم یا نه؟ و آیا اصلا به زحمتش میارزه یا نه؟ بلاخره به این نتیجه رسیدیم که ، باااااابا شمسی خانوم ،( همسایه مون رو میگم )دوهفته پیش درست کرد و تموم شد الان هم داره استفاده میکنه! ما چیمون از اون کمتره؟! و دست بکار شدیم.

خلاااااصه جونم براتون بگه که:)))

پروسه ی پخت رب اینجوریه که باید بری میدون تره بار و کلی بگردی و چونه بزنی و مواظب باشی که از این گوجه هایی که به زور کود درشت شدن و توشون رگه های سفید رنگ دارن هیچ مزه ایی ندارن بهت غالب نکنن . اگه نظر منو بخوایین بهترین و خوش عطرترین گوجه دنیا، گوجه ی ونسر محصول باغات طارم زنجان هستش( این مطلب به هیچ عنوان یک پیام تبلیغی نیست:)))

ولی شانسی که ما داشتیم یه دوستی به واسطه ی یه دوست دیگه حدود صدو پنجاه کیلو گوجه ی با کیفیت و آبدار از یکی از باغات اطراف شهریار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برامون آورد و قسم حضرت عباسی هم خورد که اصلا با آب فاضلاب آبیاری نشده:)

خلااااصه جونم براتون بگه که :))

 گوجه ها رو با دقت شستیم و حین شستن گوجه ها لعن و نفرین بود که نثار کارخونه جات تولید رب گوجه کردیم همونایی که گوجه های کال و کپک زده و کرم خورده رو با یه آب کثیف آبکشی میکنن تبدیل به رب میکنن و با کلی مواد نگه دارنده به خورد ما میدن.

خلاصه جونم براتون بگه:)

گوجه هارو دو نصف کردیم و یه آقایی دستگاه آورد و همونجا آبشو کشید و تحویلمون داد( دیروز تو کانال ماری جوانا یه عکسی از خودش گذاشته بود در حال رب کشیدن البته اونا بجای دستگاه از یه دریل که به سرش یه تیغچه بسته میشه استفاده کرده بودن) یاد سالهای دوری افتادم که همین موقع از سال تو محله قدیمی رب کشیدن مراسمی داشت برا خودش، همه هر روز به نوبت جمع میشدن خونه یکی و براش رب و خیار شور و ترشی و لیته و مربا بار میذاشتن ، تو محل فقط ما ماشین داشتیم اونهم یه فیات کرم رنگ بود و زحمت آوردن گوجه و وسایل دیگه واسه خودمون و چندتا از همسایه ها میوفتاد گردن خدا بیامرز بابا، یادمه بیشتر از همه زحمت میکشید و به تمیزی هم خیلی اهمیت میداد. اونموقعها واسه پوست کندن گوجه میجوشوندنش و واسه له کردنش از یه وسیله ایی که بهش میگن چمبه ( ترکها بهش میگن توخماخ) که واسه کوبیدن گندم حلیم استفاده میشد استفاده میکردن.

خلاصه جونم براتون بگه که:))

گوجه آبکشی شده رو تو یه دبه یا ظرفی ریختیم تا آبش ته نشین بشه بعد یه شیلنگ انداختیم تو دبه و آبی که زیرش جمع شده رو تخلیه کردیم البته بعضی ها آب گوجه رو میریزن تو یه کیسه پارچه ایی و آویزون میکنن تا آبش کشیده بشه این کار کمک میکنه شما وقت کمتری صرف پختن رب بکنید و گاز کمتری مصرف بشه.

ـبعدش ریختیم توی دیگ تا قل بخوره بعدش زیرشو کم کردیم هی هم زدیم و هی هم زدیم و این زمان فرصتی بود واسه خاطره بازی و حرف زدن از گذشته و آدماش، از اختر خانوم همسایه که همیشه غر میزد و فکر میکرد از همه بیشتر بلده ، از پسر خانوم زعفرانی که یکی از بچه ها هلش داد و دستش تا آرنج رفت تو دیگ رب و سوخت، از آقا ناصر با اون سیبیلهای کلفتش که ازر سیبهای درشت پاییزی باغش میاورد با اون طمع بینظیرش و بین همسایه ها پخش میکرد ، از

خلاصه رب آماده شد و سر آخر نمک و روغنش رو هم زدیم و ریختیم تو ظرفای شیشه ایی و کلی احساس خودکفایی بهمون دست داد:))

خلاصه جونم براتون بگه این بود انشای ما:))

در ضمن چندتا نکته:

_رب پختن رو عصر شروع نکنید چون مجبورین شب بیدار بمونید

_حتما از دستکش استفاده کنید چون آب گوجه موجب خارش پوست میشه

_رب که آماده شد به یه بهونه بزنین بیرون از خونه چون شستن دیگ رب دستتون رو میبوسه ما که نتونستیم:)))

_وقتی یکی از فامیلهاتون تو اینستا عکس رب خونگی میزاره مطمئن باشین پشت اون عکس رب خوشرنگ و خوشمزه خونگی یه مرد یا پسر خسته ایی هست که هیچوقت دیده نمیشن:)

 

#همین


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

doobtst اجاره ماشين عروس The life شرکت صبیح _ سازنده و تامین کننده قطعات پتروشیمی دانلود تحقيق و مقالات دانشگاهي فراگر صنعت اخبار سئو و دیجیتال مارکتینگ کانال دوازدهم انسانی کانال یازدهم انسانی،کانال دهم انسانی،کانال تبلیغات درسی نور رسام